مرگ
زندگی
گفته بودم تو نگاهت یه حسی هست که دلم واسش میمیره گفته بودم حتی فکر داشتنت واسه من آرامشه گفته بودم شوق دیدنت عزیزم منو هر جا میکشه گفته بودم تو رو مثل خودم بی بهونه دوست دارم حالا دیگه دنیا کاری با من نداره... دیگه نه فکری نه ارامشی نه شوقی... اینجا ته دنیاست..... اینجاست که همه غریبه میشن... نفسهام حبس شده.. فقط کافیه دستتو بذاری رو دلم تا سوزششو حس کنی.. دارم میسوزم....
نظرات شما عزیزان:
قالب وبلاگ : فقط بهاربيست |